آقا اجازه! آب ، نان، آباد، بابا
آقا اجازه! غصه، غم، فریاد، بابا
آقا اجازه! سین گمانم مثل سارا
سارا یکی از هفت سین آزاد، بابا
آقا اجازه! دست، پا، سر، بی سر و پا
دارا و خاک و خون او در باد، بابا
آقا اجازه! درس، دفتر، مشق، خودکار
در امتحان آخر خرداد، بابا
آقا اجازه! کودک همسایه می گفت
ما را کمیته بابتِ امداد ... بابا
آقا اجازه! درد، دارو، داد، بیداد
مادر کنار کوچه مان افتاد، بابا
آقا اجازه! آب، مادر، آسیابان
این آب از آن آسیاب افتاد، بابا
آقا اجازه! شین مثل شیمیایی
با زخم های سینه اش همزاد، بابا
آقا اجازه! درس باران، درس آن مرد
پس کو نشان وعده ی میعاد، بابا؟!
آقا اجازه! خواستم رازی بگویم
این بار، بار آخری، جان داد بابا
با این همه آقا اجا ... بابا اجازه!
بابای من باش هرچه بادا باد بابا
ترامن چشم درراهم
:: بازدید از این مطلب : 1195
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4