پند اول
بوقلمونی،گاوی بدید و بگفت:
در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم
گاو پاسخ داد:
گر ز تپاله من خوری قدرت بر بالهایت فتد و پرواز كنی
بوقلمون خورد و بر شاخی نشست
تیراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بدید
تیری بر آن نگون بخت بینداخت و هلاكش نمود
نتیجه اخلاقی:
با خوردن هر گندی شاید به بالا رسی، لیك در بالا نمانی
پند دوم
گنجشكی از سرمای بسیار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد
گاوی گذر همی كرد و تپاله بر وی انداخت
گنجشك ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد
گربه ای آواز بشنید، جست و گنجشك بدندان بگرفت و بخورد
نتیجه اخلاقی
هر كه گندی بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد
هر كه از گندی بدر آوردت، حتماً دوست نباشد
گر خوشی، دهان ببند و آواز، بلند مخوان
پند سوم
خرگوش از كلاغی بر سر شاخه پرسید
كه آیا من نیز میتوانم چون تو نشسته ، كار نكنم؟
كلاغ پاسخ داد: چرا كه نه
خرگوش بنشست بی حركت
روباهی از ره رسید و خرگوش بخورد
نتیجه اخلاقی
لازمه ی نشستن و كار نكردن بالا نشستن است
پند چهارم
برای تعیین رئیس، اعضاء بدن گرد آمدند
مغز بگفت كه مراست این مقام كه همه دستورات از من است
سلسله اعصاب شایستگی ریاست، از آن خود خواند
كه منم پیام رسان به شما ، كه بی من پیامی نیاید
ریه بانگ بر آورد
هوا، كه رساند؟ … من، بی هوا دمی نمانید، پس ریاست مراست
و هر عضوی به نحوی مدعی
تا به آخر كه سوراخ مقعد دعوی ریاست كرد
اعضاء بنای خنده و تمسخرنهادند و مقعد برفت و شش روز بسته ماند
اختلال در كار اعضاء پدیدار گشت
روز هفتم، زین انسداد جان ها به لب رسید و سوراخ مقعد با اتفاق آراء به ریاست رسید
نتیجه اخلاقی
چون لازمه ی ریاست علم و تخصص نباشد، هر سوراخ مقعدی ریاست كند
:: بازدید از این مطلب : 831
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12