خدایا...!!!!!!
نوشته شده توسط : nahal

 

خدایا....!!!!

 

 

دیشب خدا به خوابم آمد و حالم را پرسید



گفتم : ای بدک نیستم !



پرسید: چه چیزی را خیلی دوست داری؟



گفتم: بپرس چه کسی را



گفت: چه کسی را؟



گفتم ...



گفتم: خودت خوب میدانی، از تو میخواهم که او را به من برسانی



لبخند ملیحی زد و گفت: تلاشم را میکنم تو هم تلاشت را بکن



میخواست برود که پرسیدم : تو چه چیزی را خیلی دوست داری؟



گفت دوست دارم که گاه به یادم باشی؟



پرسیدم: چرا؟



گفت: چون من همیشه به یاد تو هستم



و او رفت و من گاه زمزمه میکنم :
خدایا ... !





:: بازدید از این مطلب : 914
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 27 ارديبهشت 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: